واژه نامه فارسي و لاتين اصطلاحات روانشناسي 3
معادل فارسی | تعریف | واژه لاتین |
محرکهای ناخودآگاه | انگیزههایی که شخص را وادار به انجام اعمالی میکند که خود از دلیل واقعی آن آگاه نیست. | Unconsius motivation |
اختلالات زودگذر شخصیت | شامل واکنشهای مرضی شخصیت در مقابل فشارهای شدید و غیر عادی مثل جنگ. | Transient Personality reactions |
کنش درونی | حالتی که در اثر متحرک شدن قدرتهای روانی و بدنی برای مقابله با تهدید و خطر بوجود میآید. | Tension |
جنون سمی | جنونی که در اثر سمی بوجود آمده یا با سمی مربوط باشد. | Toxic psychosis |
از جا پریدن فشار | عکسالعمل غیرارادی حرکتی در بدن در مقابل انگیزههای ناگهانی هر گونه انگیزه یا وضعی که شخصی را وادار به واکنشهای ناگهانی میکند. | Startle reaction stress |
آستانه فشار | میزان ، ماهیت و مدت دوام فشاری که شخصی میتواند تحمل کند بدون آنکه اختلالات شدید شخصیتی بر او عارض شود. | stress toeranc |
برتر کردن | یکی از مکانیسمهای دفاعی روحی که توسط آن قسمتی از نیروهای ناکام در مسیر فعالیتهای اجتماعی پسند بکار میرود. | Sublimation |
شوک روحی | اختلالات گذرنده شخصیت که در اثر یک فشار شدید روحی حادث شده. | Shock reaction |
ارزیابی شخصی | طرز تفکر شخص راجع به ارزش و لیاقت و کفایت خود. | self erauation |
امنیت فردی | مربوط به برقرار نگاه داشتن اوضاعی است که برای ارضا احتیاجات ضروری است. | Self Security |
سادیسم | یکی از انحرافات جنسی که در آن ارضای جنسی از راه درد رساندن به دیگران است. | Sadism |
دفاع بازگشت | یکی از مکانیزمهای دفاع روحی که در آن فرد به نوعی رفتار مختص یکی از مراحل ناپخته و قبلی زندگی بازگشت میکند. | Regression |
جنون جوانی | یکی از انواع مهم جنون که مشخصه آن کند شدن و انحراف عواطف و پیدا شدن اختلال در روندهای فکری و قطع تمایل با دنیای واقعی است. | Schizophrenia |
خودفریبی | یکی از مکانیزمهای دفاعی که در آن شخص بطور ناخودآگاه دلایل منطقی برای موجه جلوه دادن اعمال و افکار ناپسند خود برقرار میکند. | Ralianalization |
واکنش سازی | یکی از مکانیزمهای دفاعی که توسط آن آرزوها و تمایلات خطرناک شخص سرکوفته میشود. | Reaction formotion |
روان درمانی | معالجه امراض روحی توسط روشهای روانی. | Psychtherapy |
دوگانگی احساس | وجود دو نوع احساس متضاد یا روش فکری در شخص. | Ambivalence |
کمپلکس یا عقده | گروهی از آرزوها و یا خاطراتی که از نظر عاطفی و احساسی یک نوعند و تماما یا قسمتی از آنها سرکوفته شد. | Complex |
انکار حقیقت | نوعی مکانیزم دفاعی که فرد خود را از آسیب ناگواریهای موجود توسط عدم درک آن محافظت میکند. | Denial of reality |
تشخیص | اتخاذ تصمیم راجع به نوع و حدود موقعیت | Diathesis |
جابجا کردن | تغییر مسیردادن عواطف از اشخاص و اشیا خطرناک به اشخاص یا اشیا کمخطرتر ، مثلا تنبیه کودک به جای رئیس اداره. | Displa cement |
انگیزه | محرکهای رفتاری که شخص را وادار به فعالیت میکند. | Drive |
اقتصاد روانی | مواجه شدن با موقعیت از سادهترین و کوتاهترین راه ممکن با ایجاد فشار و استرس. | Economy,Principle |
عایق سازی | مکانیزم دفاعی که در آن شخص از رنج کششهایی که زائیده اضطراب و احتیاجاند با محدود کردن توقعات و پناه بردن به درون حصار از رنج آن میکاهد. | Emotional insuation |
برون گرایی | توجه داشتن به محیط و مردمک و اشیا در مقابل توجه به حالات و تجربیات درونی فرد. | Extrovert |
تخیل | مکانیزم دفاعی که فرد از دنیای حقیقت فرا رو آرزوهای خود را با موقعیتهای تخیلی ارضا میکند. | Fantasy |
خطای هواس | تعبیرات اشتباه ادراک حسی | Illuson |
تعقل | مکانیزم دفاعی که شخص را از زخمهای روحی توسط منحرف کردن از احساسات مربوط به ناراحتی حفاظت میکند. | Intellectualization |
درون افکنی | باطنی کردن یا روحا پیوستن به فرد یا شیئی با تمایل همانند شدن با آن و تحت تاثیر قرار گرفتن توسط آن. | Introjection |
مکانیسم | وسیله ناخودآگاه روحی که توسط آن شخص تمامیت خود را حفظ میکند. | Mechanism |
نیاز | حاجت و وضعیت بدنی یا روحی که ارضا آن برای ثابت ماندن و برقراری حد اعلای عملکرد بدن یا تحقق بخشیدن به امکانات بدنی و روحی. | Need |
توهم ترس | وجود عامل ترس زاد برای فرد در حالت عدم وجود | Delusional |
پاسخ طبیعی | واکنش فیزیولوژیک که از کل ارگانیزم صادر میشود. | Innate responses |
وقفه | قطع امکان دسترسی به یکی یا تمامی رویدادهای مطبوع | Time Out |
رفتار تهاجمی | رفتارهایی که اشارات و تقویت کنندههای مشروط آن شناخته شده و قابل اداره نیستند. | Assaultive |
تقویت کننده | محرکهایی خوشایند یا ناخوشایند که سبب افزایش یا کاهش یک رفتار میشوند. | Reinforcer |
وسواس | افکار ، تصاویر ذهنی و تکانههای ناخواسته و مزاحم. | obsessions |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
از نظر و لطف شما متشكرم.