۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۱, شنبه

شرایط عمومی و اختصاصی برای ثبت نام آزمون استخدام 40 هزار نفری وزارت آموزش و پرورش اعلام شد.

شرایط عمومی و اختصاصی برای ثبت نام آزمون استخدام 40 هزار نفری وزارت آموزش و پرورش اعلام شد.

 ایران اکونومیست: شرایط عمومی و اختصاصی، تاریخ و نحوه ثبت نام، مواد امتحانی و زمان توزیع کارت آزمون استخدام 40 هزار نفری وزارت آموزش و پرورش اعلام شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، به منظور تأمین نیروی انسانی مورد نیاز آموزش و پرورش طبق مفاد قوانین و مقررات بویژه قانون مدیرتی خدمات کشوری و در چارچوب دستور العمل نحوه برگزاری امتحان عمومی و تخصصی افراد واجد شرایط را به استناد مجوز استخدامی شماره 3943/200 مورخ هشتم اردیبهشت 1389 ، معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست جمهوری از طریق برگزاری آزمون توانمندیهای عمومی، علمی، مهارتی و تخصصی، مصاحبه تخصصی، آزمون عملی ( حسب مورد ) و طی مراحل گزینش و طی دوره کارآموزی، مهارتی و توجیهی مربوطه به شرح ذیل استخدام می کند.
شرایط عمومی و اختصاصی برای ثبت نام
تابعیت نظام جمهوری اسلامی ایران، اعتقاد و التزام عملی به مبانی نظام جمهوری اسلامی ایران، اعتقاد و التزام عملی به اسلام و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه، تدین به دین مبین اسلام یا یکی از ادیان رسمی کشور مصرح در قانون اساسی، داشتن کارت پایان خدمت وظیفه عمومی یا معافیت دائم از خدمت،عدم اتهام و محکومیت به فساد اخلاقی و اعتیاد به دخانیات و مواد مخدر و عدم سابقه محکومیت جزایی موثر از برخی از شرایط شرکت در آزمون استخدامی آموزش و پرورش است.
همچنین داشتن سلامت جسمانی و روانی وتوانایی اشتغال، نداشتن منع استخدام در دستگاههای دولتی به موجب آراء مراجع قانونی
از دیگر شرایط شرکت در این آزمون است. ضمن اینکه داوطلبان استخدام نباید مستخدم رسمی، ثابت و پیمانی سایر دستگاههای دولتی و یا بازخرید خدمت باشند.
شرایط اختصاصی استخدام
دارا بودن مدرک تحصیلی دانشگاهی معتبر و حوزوی سطح دو و بالاتر( با تأیید شورای حوزه علمیه قم ) در رشته های تحصیلی مرتبط با رشته شغلی مورد تقاضای استخدام، حداقل سن20 سال تمام و حداکثر سن 35 سال تمام برای دارندگان مدرک تحصیلی کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد تا تاریخ انتشار آگهی استخدام و معادل حوزوی نیز به همین ترتیب است. تبصره: موارد ذیل به شرط تائیدیه های معتبر به حداکثر سن مقرر دراین بند اضافه می شود.
1. داوطلبانی که در جبهه های نبردحق علیه باطل(ازتاریخ 31/6/1359 لغایت 29/5/1367) به طور داوطلبانه خدمت کرده اند به میزان مدت حضور در جبهه های نبرد حق علیه باطل.
2. افراد خانواده معظم شهدا،آزادگان، مفقودالاثرها شامل: همسر، فرزندان، پدر، مادر، خواهر و برادر تا میزان پنج سال.
3. آزادگان و فرزندان شهداء و جانبازان 25% و بالاتر از شرط حداکثر سن معاف می باشند.
4.قوانین و مقررات مربوط به ایثارگران و خانواده معظم شهداء اعمال می گردد.
5. قوانین و مقررات حاکم بر امور استخدامی در خصوص دیگر اقشار از جمله افراد بومی نیز حسب مورد اعمال می گردد.
6.دانشجویان ودارندگان مدارک تحصیلی پایین تر و بالاتر ازمقاطع تحصیلی اعلام شده در شرایط احراز مشاغل مورد اشاره و همچنین دارندگان مدارک معادل حق ثبت نام و شرکت در آزمون را ندارند و به مدارک ارسالی آنان به هیچ وجه ترتیب اثر داده نخواهد شد.
7. چنانچه درهرمرحله از مراحل آزمون و جذب (حتی پس از قبولی نهایی وصدور حکم استخدام ) محرز شود داوطلب اطلاعات و مدارک خلاف واقع داده یا فاقد شرایط مندرج در آگهی است،محروم و قبولی آنان کان لم یکن تلقی خواهد شد و در صورت صدور، حکم­استخدامی آنها لغو و بلا اثر می­شود وهیچگونه حق اعتراضی نخواهد داشت.
8. مدارک تحصیلی فارغ التحصیلان دانشگاه آزاد اسلامی در صورت پذیرفته شدن در آزمون (حداکثر 2 ماه پس از اعلام نتیجه ) بایستی به تائید سازمان مرکزی دانشگاه مذکور برسد.
9.استخدام افراد واجد شرایط از محل این مجوز صرفاً در تعداد / جنسیت و مناطق جغرافیایی مشروحه دراین آگهی بوده و اینگونه افراد حق نقل وانتقال وجابجایی به مناطق دیگر را نخواهند داشت.
تاریخ ثبت نام
ثبت نام از روز یکشنبه مورخ دوازدهم اردیبهشت لغایت روز یکشنبه نوزدهم همان ماه از طریق پایگاه اینترنتی مرکز سنجش آموزش و پرورش به نشانی http://Aee.medu.ir و با استفاده ازکارت رمز صورت می گیرد.
براساس این گزارش، این مهلت به هیچ عنوان قابل تمدید نیست. برای تهیه کارت رمز لازم است داوطلبان در تاریخ های ذکر شده با همراه داشتن اصل فیش واریزی به مبلغ پنج هزار تومان به حساب جاری 980 خزانه نزد بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران قابل پرداخت در تمامی شعب بانک ملی به عنوان حق شرکت در آزمون های استخدامی که درمهلت مقرر فوق الذکر واریز شده است، در ساعات اداری به کارگزینی یکی از ادارات آموزش وپرورش شهرستانها، نواحی و مناطق کشور مراجعه و کارت رمز مربوط را دریافت نمایند.
ایثارگران ازپرداخت 50 درصد مبلغ مذکور و فرزندان شاهد و فرزندان جانبازان 25 درصد و بالاتر، از پرداخت کل هزینه ثبت نام معاف می‌باشند. مبلغ واریزی حق شرکت در آزمون به هیچ عنوان قابل استرداد نمی باشد.
نحوه ثبت نام در آزمون
ورود به پایگاه مرکز سنجش آموزش وپرورش به نشانی : //Aee.medu.ir :http (براساس کد رمز خریداری شده ازکارگزینی مناطق آموزش و پرورش) و تکمیل فرم الکترونیکی استخدام پیمانی و قراردادن فایل عکس در محل مورد نظر در فرم مذکور ودریافت کد رهگیری جهت صدور کارت ورود به جلسه آزمون واعلام نتایج.
چنانچه داوطلبی مراحل ثبت نام را به طور کامل انجام نداده و کد رهگیری دریافت نکند هیچگونه حقی برای شرکت درآزمون نخواهد داشت و کارت ورود به جلسه برای وی صادر نمی شود.
نحوه برگزاری آزمون و پذیرش داوطلبان
آزمون استخدامی در دو مرحله برگزار می شود . مرحله اول شامل سؤالات عمومی وسؤالات تخصصی مرتبط با رشته شغلی است و داوطلبانی که حداقل 60 درصد نمره آزمون عمومی این مرحله را کسب کنند تا سقف سه برابر ظرفیت استخدام براساس اولویت نمره برتر تخصصی به مرحله دوم آزمون معرفی خواهند شد .
مواد آزمون مرحله اول(عمومی وتخصصی)
سوالات عمومی شامل زبان و ادبیات فارسی، معارف اسلامی‌، زبان انگلیسی عمومی ـ اطلاعات سیاسی و اجتماعی و مبانی قانونی، فناوری اطلاعات، ریاضی و آمار مقدماتی که به­تعداد 100 سوال چهار گزینه ای (بااعمال نمره منفی برای پاسخ غلط ) طراحی خواهد شد.

تبصره : اقلیت های دینی ازپاسخگویی به معارف اسلامی معاف بوده وامتیاز آن در سایر مواد آزمون توزیع می شود .
سوالات تخصصی شامل حداقل 40 سوال مرتبط با رشته شغلی است.
مواد آزمون مرحله دوم(تخصصی مرتبط با مهارت‌های معلمی و آزمون های عملی و مهارتی )
پس از اعلام نتایج مرحله اول اعلام خواهد شد و دیگر مراحل جذب مانند دوره توجیهی، آموزشی، مهارتی و کارآموزی و طی مراحل گزینش ( توسط هیأت عالی گزینش ) نیز متعاقباً اعلام می گردد.
زمان و چگونگی توزیع کارت ورود به جلسه آزمون
کارت ورود به جلسه آزمون مرحله اول از روز شنبه یکم خرداد 1389 لغایت سه شنبه مورخ چهارم خرداد ازطریق ورود (بااستفاده ازکد رهگیری) به پایگاه اینترنتی مرکز سنجش آموزش و پرورش به نشانی : http://Aee.medu.ir قابل دریافت است. نام ونشانی محل برگزاری آزمون درکارت ورود به جلسه درج گردیده است .
زمان برگزاری آزمون مرحله اول
زمان برگزاری آزمون مرحله اول بعد ازظهر جمعه هفتم خرداد ماه 1389 است.
همچنین زمان و نحوه برگزاری آزمون مرحله دوم که مربوط به آزمون سؤالات تخصصی مرتبط با مهارتهای معلمی و روش تدریس می­باشد بعد از اعلام نتایج آزمون مرحله اول به اطلاع پذیرفته شدگان خواهد رسید. 

روز معلم، چگونه روز معلم شد؟

نگاهی تاریخی به جنبش معلمان از سال1340 تا  دهه اول انقلاب  


شریف امامی در اسفندماه سال 1339 کابینه خود را به مجلس شورای ملی معرفی کرد و پست وزارت فرهنگ  رابه دکتر جهانشاه صالح سپرد .
نخست وزیر  هنگام اعلام برنامه‌ها ی خود گفت : «راجع  به حقوق معلمان بایستی به اطلاع برسانم که با تبعیض فاحشی که نسبت به آنها شده،  لازم بود که توجهی به حقوق آنهابشود وبالاخص آنهایی که حقوق‌های پایین می‌گرفتند، که این کار شده است...».
در جلسه روز یکشنبه دهم اردیبهشت ماه سال 1340 جهانشاه صالح وزیر فرهنگ لایحه "اشل حقوقی جدید فرهنگیان" را تقدیم مجلس شورای ملی  کرد . به موجب این لایحه حداکثر حقوق اموزگاران 10600 ریال وحقوق دبیران 14500 ریال پیش بینی شده بود .
تعدادی از معلمان شهر تهران به دعوت باشگاه مهرگان که ریاست ان با محمد درخشش بود، برای اعتراض به لایحه اشل حقوقی،  از صبح روز سه‌شنبه 12 اردیبهشت ماه سال 40 در میدان بهارستان مقابل مجلس شورای ملی تجمع کردند . صدای شعارهای معلمان در صحن علنی مجلس شنیده می‌شد. ماموران برای متفرق کردن معلمان از ماشین‌ها ی آب‌پاش استفاده کردند .
خانم‌معلم‌ها که در صف جلو ایستاده بودند سرتاپا خیس شدند.  چند نفر از معلمان مرد از پیاده‌رو وارد میدان شدند تا سرلوله‌های آب رابه سمت دیگری بگردانند.  یکی از آنها معلم جوان 29 ساله‌ای بود به نام ابوالحسن خانعلی .سرگرد ناصر شهرستانی رئیس کلانتری بهارستان  که از دست معلم‌ها کلافه شده بود مستقیماً  با اسلحه کمری شلیک کرد . گلوله‌ای به سر ابوالحسن خانعلی خورد وخون او سنگفرش میدان بهارستان را رنگین کرد . دونفر هم مجروح شدند....
معلمان فریاد می زدند و شعار می‌دادند ( علیه دولت ونخست‌وزیر ). ماموران تیر هوایی شلیک می‌کردند وعده‌ای از آنها با باتوم معلم‌ها را می‌زدند. میدان بهارستان به گفته شاهدان محشر کبری بود !
صدای تیراندازی پلیس وسروصدای معلمان در صحن مجلس شنیده می‌شد. مجلس هم مشغول بررسی لایحه اشل حقوقی معلمان بود که یکی از نمایندگان از جا بلند شد وگفت : بیرون معلمان را می‌کشند ما اینجا لایحه حقوق معلمان رابررسی می کنیم ! به دنبال این سخنان جلسه مجلس به هم خورد...
... برخی از مبارزین مسلمان مانند احمداحمد در خاطرات خود ابوالحسن خانعلی  را "معلم متدین دبیرستان جامی" نامیده‌اند. به نوشته  احمد احمد ، خانعلی از همکاران خود با سوادتر بوده است .


متن کامل را در ادامه مطلب بخوانید 

متن کامل : 

نگاهی تاریخی به جنبش معلمان از سال1340 تا دهه اول انقلاب
روز معلم، چگونه روز معلم شد؟
شیرزاد عبدالهی: شریف امامی در اسفندماه سال 1339 کابینه خود را به مجلس شورای ملی معرفی کرد و پست وزارت فرهنگ  رابه دکتر جهانشاه صالح سپرد. نخست وزیر هنگام اعلام برنامه‌ها ی خود گفت:" راجع  به حقوق معلمان بایستی به اطلاع برسانم که با تبعیض فاحشی که نسبت به آنها شده،  لازم بود که توجهی به حقوق آنها بشود و بالاخص انهایی که حقوق‌های پایین می‌گرفتند وحقوق بسیار کمی داشتند که این کار شده است."
شریف امامی به قول خود عمل کرد. در جلسه روز یکشنبه دهم اردیبهشت ماه سال 1340 جهانشاه صالح وزیر فرهنگ لایحه " اشل حقوقی جدید فرهنگیان " را تقدیم مجلس شورای ملی  کرد. به موجب این لایحه حداکثر حقوق اموزگاران 10600 ریال و حقوق دبیران 14500 ریال پیش بینی شده بود. این لایحه دارای جدول حقوقی و بسیار مفصل بود.
انتشار خبر بردن لایحه به مجلس، واکنش معلمان به خصوص دبیران دبیرستان‌ها را برانگیخت. تعدادی از معلمان شهر تهران به دعوت باشگاه مهرگان که ریاست آن با محمد درخشش بود، برای اعتراض به لایحه اشل حقوقی از صبح روز سه‌شنبه 12 اردیبهشت ماه سال 40 در میدان بهارستان مقابل مجلس شورای ملی تجمع کردند.
صدای شعارهای معلمان در صحن علنی مجلس شنیده می‌شد. رفته رفته با تحریک نیروی شهربانی درگیری معلمان با پلیس آغاز شد ابتدا برای متفرق کردن معلمان از ماشین‌ها یاب‌پاش استفاده کردند.
به گفته یکی از شاهدان خانم ‌معلم‌ها که در صف جلو ایستاده بودند سر تا پا خیس بودند. چند نفر از معلمان مرد از پیاده‌ رو وارد میدان شدند تا سر لوله‌های آب را به سمت دیگری بگردانند. یکی از آنها معلم جوان 29 ساله‌ای بود به نام ابوالحسن خانعلی.
سرگرد ناصر شهرستانی، رئیس کلانتری بهارستان، که از دست معلم‌ها کلافه شده بود مستقیماً به سمت معلمان با اسلحه کمری شلیک کرد. گلوله‌ای به سر ابوالحسن خانعلی خورد و خون او سنگفرش میدان بهارستان را رنگین کرد. دو نفر هم مجروح شدند.
ابوالحسن خانعلی، اهل روستای کن تهران، مجرد و دبیر فلسفه وعربی دبیرستان جامی در غرب تهران بود. ابوالحسن با مدرک لیسانس معقول ومنقول درسال 1335 به استخدام وزارت فرهنگ در آمد. هنگام شهادت علاوه بر شغل معلمی دانشجوی دوره دکترای فلسفه دانشگاه تهران بود. خانعلی گرایش سیاسی معینی نداشت و در تظاهرات میدان بهارستان هم نقش رهبر، سخنران یا سخنگو نداشت. او معلمی بود که مانند هزاران تن دیگر  برای دفاع از حقوق صنفی خود در یک اجتماع صنفی شرکت کرده بود.
بعد از تیراندازی رئیس کلانتری 2 میدان بهارستان به سوی معلمان، اوضاع متشنج شد. معلمان فریاد می زدند وشعار می‌دادند ( علیه دولت ونخست‌وزیر ). ماموران تیر هوایی شلیک می‌کردند وعده‌ای از آنها با باتوم معلم‌ها را می‌زدند. میدان بهارستان به گفته شاهدان محشر کبری بود. صدای تیراندازی پلیس وسروصدای معلمان در صحن مجلس شنیده می‌شد. مجلس هم مشغول بررسی لایحه اشل حقوقی معلمان بود که یکی از نمایندگان از جا بلند شد و گفت:" بیرون معلمان را می‌کشند ما اینجا لایحه حقوق معلمان رابررسی می کنیم ! به دنبال این سخنان جلسه مجلس به هم خورد."
معلمان همکار زخمی خود  را به بیمارستان بازرگان منتقل کردند که به دلیل  شدت جراحات درگذشت. پیکر بی‌جان خانعلی به مسجدی در خیابان اسکندری در غرب تهران منتقل شد و معلمان خود را برای تشییع جنازه با شکوه او آماده کردند. روز چهارشنبه 13 اردیبهشت تابوت معلم شهید بر سر دست معلمان و دانشجویان از خیابان اسکندری به سوی میدان بهارستان به حرکت درآمد. تهران بعد از کودتای 28 مرداد چنین جمعیتی در خیابانهای خود ندیده بود. تشییع جنازه 4 ساعت  طول کشید. 
هزاران معلم ودانشجو اشک می‌ ریختند و و با شعارهای خود خواستتار استعفای نخست وزیر و محاکمه قاتل دیو سیرت معلم عزیر بودند. پس از طی مسیر طولانی تابوت را در میدان بهارستان زمین گذاشتند. جمعیت سوگوار به سخنان تند وآتشین نمایندگان معلمان گوش دادند و ساعتی بعد پیکر بی‌جان معلم شهید سوار بر آمبولانس به گورستان ابن بابویه در شهرری منتقل شد.
مجالس ترحیم در تهران و شهرستان‌ها به یاد معلم مظلوم بر پا شد . آقای اسلامی واعظ مسجد فخریه واقع در خیابان امیریه جنب خیابان البرز در مراسم یادبود دکتر خانعلی گفت:" مگر معلمین کشور از زمانداران خود چه می‌خواهند؟ آنها می گویند حقوق ما کم است و ما قادر نیستیم با این حقوق ناچیز واین گرانی. مخارج خود وخانواده‌ مان را تامین کنیم و با خیال راحت به تعلیم و تربیت فرزندان شما بپردازیم. در این مملکت که عمله و کارگر روزی 15 تومان حقوق می‌گیرند و باز قادر نیستند که به زندگی خود ادامه دهند. به معلم کمتر از حقوق یک عمله می‌دهند و انتظار دارند فرزندان ما را تربیت کنند."
جلسه روز پنج‌شنبه 14 اردیبهشت مجلس شورای ملی توفانی بود. نمایندگان علیه دولت نطق کردند. سردار فاخر رئیس مجلس از نمایندگان معلمان دعوت کرد که " به مجلس تشریف بیاورند و صحبت کنند."
دکتر جفرودی، نماینده مخالف دولت از جبهه ملی، گفت:" قاطبه معلمان بر اثر ترقی فاحش قیمت‌ها، مزایای افزایش حقوق معلم را از دست داده‌اند و برای اینکه خود و فرزندانشان از گرسنگی نمی رند ساعات فراغت ومطالعه خود را به ثمن بخس فروختند و از بام تا شام در مدارس مختلف و محافل متعدد به درس دادن پرداختند و هر چه بیشتر کوشیدند کمتر موفق به تهیه مسکن و پوشاک شدند."
در جلسه روز پنج‌شنبه 15 اردیبهشت بعد ازنطق‌های نمایندگان شریف امامی پشت تریبون مجلس رفت و از حوادث روز 12 اردیبهشت اظهار تاسف کرد و گفت که دولت دستور تیراندازی نداده و سفارش کرده که به هیچ وجه مزاحم جمعیت نشوند.
او رسیدگی به مشکلات معلمان را وظیفه دولت دانست. هنوز صحبت‌های نخست وزیر به پایان نرسیده بود که یکی از نمایندگان به نام بهبهانی، ورقه استیضاح نخست وزیر را تقدیم رئیس مجلس کرد.
شریف امامی با عصبانیت مجلس را ترک کرد و به محل کارش رفت و کاغذها و اوراق خود را برداشت و به منزل رفت. همان روز یعنی 15 اردیبهشت استعفانامه خود را تقدیم دربار کرد و دولت مستعجل دو ماهه او به پایان رسید.
روز 12 اردیبهشت محمد درخشش، رئیس باشگاه مهرگان، توسط شهربانی دستگیر و زندانی شد. محمد درخشش فرزند یدالله متولد سال 1294 شمسی، فارغ‌ التحصیل دانشسرای عالی تهران در رشته تاریخ وجغرافی و دبیر دبیرستان‌های پایتخت بود.
او ابتدا جامعه فارغ‌التحصیلان دانشسرای عالی را تشکیل داد و بعد از کودتای 28 مرداد همراه با دبیران همفکر خود باشگاه مهرگان را تاسیس کرد. درخشش از لحاظ فکری به دکتر علی امینی نزدیک بود. درخشش در اسفندماه سال 32 در دوره هجدهم مجلس به عنوان نماینده مجلس انتخاب شده بود.
با سقوط دولت شریف امامی و دعوت از دکتر علی امینی برای تشکیل دولت درخشش از زندان آزاد شد و از سوی امینی به عنوان وزیر فرهنگ برگزیده شد.
شاه با استعفای شریف امامی موافقت کرد و روز 16 اردیبهشت علی امینی سیاستمدار کهنه‌دار، اشراف‌ زاده قجر، به دربار دعوت شد تا در مورد تشکیل کابینه رایزنی کند. گفته می‌شود شاه همواره از علی امینی می‌ترسید. امینی دولت تشکیل داد تا فضای باز سیاسی ایجاد کند و اصلاحات را پیش ببرد.
اما بدگمانی شاه به او و عدم همکاری و بی ‌اعتمادی اپوزیسیون به خصوص جبهه ملی، باعث شد که دولت امینی در میان مشکلات غرق شود. یک سال و دو ماه بعد، بهار اصلاحات با روی کار آمدن اسدالله علم تبدیل به خزان دیکتاتوری شد. درخشش کنار رفت باشگاه مهرگان تعطیل شد و تنها دستاورد صنفی معلمان افزایش حقوق‌ها درمقطع سال 40 بود...
یکی از خواسته های معلمان در اعتصاب یک هفته ای خود، بازداشت و مجازات سرگرد شهرستانی رئیس کلانتری بهارستان بود که با شلیک مستقیم، خانعلی را به شهادت رسانده بود.
شهرستانی دستگیر و مدتی زندانی شد. اما با تضعیف اصلاحات امینی روند محاکمه او دچار دست انداز شد و با سقوط دولت امینی، او نیز از مجازات رست. معلمان تهران در اجتماع چند هزار نفری خود در 18 اردیبهشت سال 40 روز 12 اردیبهشت را روز معلم اعلام کردند. اعتصاب معلمان روز 19 اردیبهشت پایان یافت.
معلمان با ظهور اولین نشانه‌های انقلاب در سال 56 بار دیگر وارد صحنه شدند. در سال 56 و 57 کانون‌های مستقل معلمان مجددا شکل گرفت و حتی باشگاه مهرگان هم فعالیت‌های خود را تجدید کرد.
اما معلمان تمایل زیادی به پیگیری خواسته‌های صنفی خود نداشتند. معلمان بدون تاکید بر مسائل صنفی در تظاهرات ضد شاه شرکت می‌کردند. انجمن اسلامی معلمان که در آستانه انقلاب توسط شهید رجایی و همفکران او تاسیس شد تمام تلاش خود را معطوف به بسیج معلمان برای پیروزی انقلاب کرد.
اعتصاب بزرگ معلمان در ماه‌های مهر و آبان 57 به انقلاب اسلامی شتاب بیشتری بخشید. بعد از پیروزی انقلاب در بهمن 57  آموزش و پروش دستخوش تحولات گسترده‌ای شد و گفتمان سیاسی - انقلابی بر این وزارتخانه غالب شد. 
جرقه‌های فعالیت صنفی بعد از سال 60 به کلی خاموش شد و تنها تشکل‌های رسمی مانند انجمن اسلامی معلمان و بعدها رقیب‌ آن جامعه اسلامی معلمان توانستند موجودیت خود را حفظ کنند.
در 12 اردیبهشت ماه سال 58 و اولین بهاز آزادی، استاد مرتضی مطهری، روحانی نظریه پرداز انقلاب، استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران و صاحب تالیفات فراوان در حوزه دینی و اجتماعی و سیاسی به دست تروریستی از گروه فرقان به شهادت رسید.
این حادثه‌ای تکان ‌دهنده و بزرگ بود. همزمانی این رویداد با روز معلم که مناسبتی کاملاً صنفی و حرفه‌ای بود باعث شد که روزمعلم توسط انقلاب اسلامی به رسمیت شناخته شود و انقلاب اسلامی روز معلم را امضا کند.
پتانسیل انقلابی شهادت استاد مطهری،  باعث شد که همه ساله مراسم روز وهفته معلم، به شکل  گسترده ای برگزار شود و از معلمان در این ایام تجلیل به عمل آید. اما از سوی دیگر این مراسم به تدریج صورتی دولتی و رسمی پیدا کرد و نقش خود جوش معلمان در برگزاری و گرامیداشت این مناسبت کم ‌رنگ شد.
به نظر می‌رسد، شهادت استاد مطهری در 12 اردیبهشت 58 و شهادت ابوالحسن خانعلی دبیر دبیرستان جامی در 12 اردیبهشت سال 40 دو واقعه در طول همدیگر هستند. ابوالحسن خانعلی معلمی ساده و معمولی و بدون گرایش حزبی بود. همه احزاب از او تجلیل کرده اند اما تاکنون هیچ حزب سیاسی ادعای وابستگی او را به خود نکرده است.
برخی از مبارزین مسلمان مانند احمد احمد در خاطرات خود او را " معلم متدین دبیرستان جامی " نامیده‌اند. به نوشته  احمد احمد، خانعلی از همکاران خود با سوادتر بوده است. او مظلومانه و در راه حقوق صنفی معلمان کشته شد. شهادت استاد مطهری در شامگاه یازدهم اردیبهشت سال 58 یعنی 28 سال بعد، اهمیت وغنای این روز افزایش داد.
شاید اگر شهادت استاد بعد از انقلاب پیش نمی‌آمد، روز معلم در میان هیاهو‌های سیاسی و برخی تندروی‌های آن روزها برای همیشه از تقویم کشور پاک می‌شد. معلمان در این روز هم یاد استاد مطهری را گرامی می‌دارند و هم یاد شمع مرده فرهنگیان ابوالحسن خانعلی را.

اول ماه مه چگونه روز كارگر شد؟

روز جهانی کارگر یادمان شورش کارگران آمریکائی در اول ماه مه      ( ١١ اردیبهشت) ۱۸۸۶( 124 سال پیش ) در شیکاگو است .
در چهارم ماه مه سال ۱۸۸۶، و در چهارمین روز اعتصاب و تجمع کارگران آمریکایی در شهر شیکاگو، پلیس به روی کارگران معترض آتش گشود .
دهها سال است که در کشورهای مختلف  اول ماه مه ( 11 اردیبهشت )  را به عنوان «روزکارگر» برگزار می‌کنند. در ایران نیز بعد از انقلاب روز 11 اردیبهشت به عنوان روز کارگر اعلام شد.
احزاب چپ و اتحادیه‌های کارگری در بسیاری از کشورهای جهان این روز را با برگزاری تظاهرات و راهپیمائی‌های خیابانی برگزار می‌کنند.
متن کامل را در ادامه مطلب بخوانید 
 
 روز جهانی کارگر یادمان شورش کارگران آمریکائی در اول ماه مه ۱۸۸۶( 124 سال پیش ) در شیکاگو است که هر سال در بسیاری از کشورهای جهان جشن گرفته می‌شود.
در چهارم ماه مه سال ۱۸۸۶ و در چهارمین روز اعتصاب و تجمع کارگران آمریکایی در شهر شیکاگو، پلیس به روی کارگران معترض آتش گشود .
کارگران اعتصابی خواستار تعدیل شرایط کار و کاهش ساعات روزانه کار از ده ساعت به ۸ ساعت بودند.
قرار بود که اول ماه مه ۱۸۸۶ در آمریکا (ایالات متحده)، کاهش ساعات کار به هشت ساعت در روز، به اجرا درآید که چنین نشد و در نتیجه، کارگران در شهرهای مختلف کشور دست به تظاهرات زدند و در یک‌هزار و دویست کارخانه و کارگاه، اعتصاب صورت گرفت.
شمار کارگران معترض شهر شیکاگو بیش از سایر شهرها و حدود ۹۰ هزار تن بود. در چهارمین روز تظاهرات شیکاگو، کارگران اعتصابی و هوادارانشان در «میدان بیده = Haymarket» جمع شده و از اینجا به حرکت درآمدند. سخنرانان آنان بر یک گاری بزرگ سوار بودند و شعار می‌دادند.
پس از طی مسافتی، پلیس اطراف این گاری (چهارچرخه) را گرفت و خواست که تظاهرکنندگان متفرق شوند که ناگهان انفجاری صورت گرفت، یک مامور پلیس کشته شد و چند کارگر و پلیس نیز مجروح شدند. این حادثه سبب شد که پلیس دست به تیراندازی به سوی جمعیت بزند و کشتار صورت گیرد. 

پلیس با اعمال خشونت موفق شد جمعیت را پراکنده سازد. در پی این حادثه، هشت کارگر به عنوان مسبّب دستگیر و بعدا  چهار نفر از کارگران به دار آویخته شدند.
با رسیدن اخبار مربوط به این تظاهرات، کشتار و اعدام به سایر کشورها، در گوشه و کنار جهان مراسم یادبود برگزار و هر سال هم تکرار شد و به تدریج اول ماه مه، روز جهانی کارگر نام  گرفت.
دهها سال است که در کشورهای مختلف  اول ماه مه ( 11 اردیبهشت )را به عنوان «روزکارگر» برگزار می‌کنند. در ایران نیز بعد از انقلاب روز 11 اردیبهشت به عنوان روز کارگر اعلام شد.
احزاب چپ و اتحادیه‌های کارگری در بسیاری از کشورهای جهان این روز را با برگزاری تظاهرات و راهپیمائی‌های خیابانی برگزار می‌کنند.در اتحاد شوروی و کشورهای کمونیستی سابق، روز اول ماه مه با شکوه فراوان جشن می گرفتند.
اکثر کشورها اول ماه مه  را روز کارگر می شناسند؛ اما ایالات متحده آمریکا  و کانادا نخستین دوشنبه هر سپتامبر (شهریور ماه) را به عنوان «روزکارگر» برگزار می‌کنند.
شيرزاد عبداللهي

موفقیت جوششی است یا کوششی؟

جامعه > سلامت  - نمی‌توان موفقیت را با پول خرید. موفقیت رایگان است و با تفکر و تعیین خواسته‌های دقیق از زندگی تعریف می‌شود.
فرض کنید تمام موجودی مادی‌تان از بین رفته است. آیا هنوز می‌توانید خودتان را یک آدم موفق بدانید یا نه؟
اصلا شما موفقیت را با چه معیاری می‌سنجید: ثروت، شهرت، علم یا چیزهای دیگر؟

 تاریخ پر است از نمونه‌های دلخراش از خودکشی آدم‌های ثروتمند یا زندگی پر مشکل ستاره‌های مشهور و اگر صادق باشیم، باید این واقعیت را قبول کنیم که موفقیت را نمی‌توان صرفا با معیارهای مادی سنجید.
موفقیت‌های ظاهری و مادی، هیچ وقت آن طوری که به نظر می‌رسند، ماندنی و محیرالعقول نیستند.
هفته نامه سلامت، نگاهی واقع‌ بینانه ‌تر به موفقیت‌‌های واقعی انداخته است.
به روایت آمارهای سازمان بهداشت جهانی، هر روز، هزار نفر در جهان دست به خودکشی می‌زنند و بیشتر این خودکشی‌ها نیز ریشه در شکست‌های زندگی دارند. بالا رفتن سرعت زندگی در دنیای ماشینی باعث شده تعداد و سرعت بروز این شکست‌ها افزایش چشمگیری پیدا کند و زندگی خیلی‌ها را به سمت افسردگی سوق بدهد و به بعضی از آدم‌‌ها این‌طور القا کند که مرگ تنها راه خلاصی آنها از تحمل مصایب زندگی است.
راستی، چرا تعداد خیلی کمی از آدم‌ها در زندگی‌شان به موفقیت واقعی می‌رسند؟ یعنی آنها خوش‌شانس‌ترند یا علت را باید در جای دیگری جستجو کرد؟
طی تحقیقاتی که در دوران جوانی در زمینه موفقیت‌های اقتصادی در بین تاجران و اتاق‌های تجارت شرکت‌ها داشته ‌ام به این نتیجه رسیدم که خیلی‌ها در این تفکرند که موفقیت صرفا نتیجه داشتن توانایی‌ها و استعدادهای ممتاز و خاصی است و شکست به دلیل نبودن این امتیازات است.
ولی این عقیده این نتیجه را به دنبال دارد که انسان‌هایی که دارای توانایی‌های فوق‌العاده نیستند، محکوم به شکست خواهند بود و موفقیت امکانی است که به صورتی شانسی با برخی افراد متولد می‌شود. من هیچ‌گاه با این عقیده موافق نبوده‌ام و بعدها آن را ثابت کردم.
گروه دیگری از آدم‌ها، معتقدند که داشتن سرمایه کافی، زمینه ‌ساز موفقیت خواهد بود. یعنی این نظریه هم پول را مسوول موفقیت یا شکست‌ها می‌داند، نه انسان‌ها را. تحقیقات من‌ نشان می‌دهد که ترکیب عوامل مختلف باعث شکست و موفقیت می‌شود. رایج‌ترین عاملی که من به آن دست یافتم قرار گرفتن افراد یا عوامل در جای نادرست‌شان است.
بیشتر شکست‌ها به دلیل ناهماهنگی و نامتجانس بودن عوامل و جایگاه‌شان است. تحقیق در مورد شکست و موفقیت واقعا مرا مجذوب کرد. تحقیقات من درباره این موضوع به زودی پایان نگرفت، بلکه مشاهدات و تحلیل‌های این مساله تا یک سال ادامه پیدا کرد و هم‌اکنون کاملا مطمئن هستم و درک کرده‌ام که هیچ انسانی محکوم به شکست خوردن نیست و موفقیت نیز صرفا اتفاقی نیست.
به گمان من، هر فردی به دلیل هدفی خاص روی زمین آورده شده است. هر انسانی برای رسیدن به موفقیت در زمینه‌ای آفریده شده است. هر فردی باید از طعم خوش موفقیت لذت ببرد تا بتواند آرامش و شادی را در زندگی‌ای امن و لذت‌بخش و پر از حیات پیدا کند و به هدایایی که خدا در این راه برای او قرار داده است، برسد.
قسمت تراژیک ماجرا همین است که طی قرن‌ها، انسان‌ها، گذشته و هدف از آفرینش را فراموش کرده‌اند؛ اهداف و دلایلی که باعث به وجود آمدن موفقیت مطلوب و واقعی می‌شود.
جهان در طول زمان موفقیت‌های واهی انسان‌ها را از یاد خواهد برد اما بیشتر ما اساسا نمی‌دانیم که هستیم و اهداف واقعی زندگی‌مان را نمی‌شناسیم و طبیعتا آنها را دنبال نمی‌کنیم.
موفقیت را نمی‌شود خرید
من فکر می‌کنم اگر شخصی پیدا شود و بگوید برنامه رسیدن به موفقیت و کامیابی را دارد و تضمین کند که همه کسانی که این طرح را می‌خرند و اجرا می‌کنند به موفقیت خواهند رسید، هزاران هزار گروه از انسان‌ها آن را خواهند خرید.
کسی که این طرح را داشته باشد، احتمالا قول می‌دهد برنامه‌اش انسان‌ها را به کامیابی و ثروت می‌رساند و البته با آسان‌ترین و نزدیک‌ترین راه و این‌گونه برای طرح‌اش تبلیغ می‌کند:" ببینید من چه قدر ثروتمند هستم! شما هم می‌توانید."
او در مورد خانه مجلل‌اش و اندازه ثروت‌اش صحبت می‌کند و آنها را به رخ می‌کشد و مردم هم آگهی تبلیغاتی را در تیتر روزنامه‌ها می‌بینند و تصمیم می‌گیرند از آن استفاده کنند. برای یک سال از آن استفاده می‌کنند ولی سرانجام برنامه‌شان از کارافتاده‌ و تکراری می‌شود. این موفقیت نه تنها از آغاز واقعی نبوده، بلکه پایدار و بادوام هم نخواهد ببود. این باعث می‌شود فرد خودش را به یک شکست‌خورده بزرگ تبدیل کند.
راه رسیدن به موفقیت واقعی فرمولی نیست که بتوان آن را خرید. شما نمی‌توانید آن را با پول بخرید. شما می‌توانید آن را بدون پول و کاملا مجانی به دست آورید و این تضمین وجود ندارد که راه رسیدن به موفقیت‌ نیز آسان است.
مثلا همین آقای آلبرت هوبارد!
من این امتیاز را داشته‌ام که بزرگ‌ترین یا تقریبا بزرگ‌ترین افراد ثروتمند خاص جهان را از نزدیک بشناسم. من بسیاری از سرمایه‌دارهای مولتی میلیاردر، مدیران بزرگ‌ترین شرکت‌ها و بانک‌ها، دولتمردان حکومت‌ها، ورزشکاران، سخنرانان و دانشمندان بزرگ را شناخته‌ام. برای اکثر آنها موفقیت به معنای مالکیت مالی و برخورداری از دارایی‌های مادی و داشتن شأن و مقام بالا در جامعه است.
یکی از این افراد، آلبرت هوبارد، نویسنده پر کار و ناشر مشهور است. او در مسائل مادی، زیرکی و حکمتی شگفت‌انگیز داشته و هوشی سرشار در زمینه طبیعت انسان‌ها دارد. او فهمیده که افراد مهم آرزوی تملق دارند؛ هم ‌چون بازیگرانی که در آرزوی تعریف و تمجید اطرافیان هستند. او بزرگ‌ترین قسمت موفقیت و خوشبختی خود را با نوشتن مقاله‌ها و عنوان‌هایی در مورد افراد بزرگ و مهم به دست آورده است.
آمریکایی‌های ثروتمند و مشاهیر در ازای این مقاله‌ها پاداش‌ها و دستمزدهای باارزشی به او اهدا می‌کنند ولی واقعا آیا هوبارد آدم موفقی است؟ او ارزش مادیات را می‌داند ولی اعتقادات خاص او در را بسته و کلید را دور انداخته است. او ارزش معنویت را درک نمی‌کند.
او هیچ‌وقت هدف واقعی زندگی‌اش را درک نمی‌کند. او نمی‌داند عامل اصلی ساختن سرنوشت انسان‌ها چیست؟ او با پشتکار و تلاش فراوان در مسیری اشتباه و دور از موفقیت واقعی به پیش می‌رود.
موفق‌های گرسنه
آنهایی که تعریف‌شان از موفقیت، اکتساب حداکثری مادیات، شأن و مقام اجتماعی و لذت‌های جسمانی است و دوست دارند همیشه عکس‌شان صفحه اول مجله‌ها و روزنامه‌های مهم بین‌المللی باشد، هیچ‌‌وقت از خودشان و زندگی‌شان راضی نخواهند شد.
همیشه چیزی آنها را قلقلک می‌دهد؛ چیزی همیشه در درون‌شان گرسنه است و آنها را بی‌قرار و ناراضی نگه می‌دارد. ممکن است حساب‌های بانکی آنها پر باشد ولی زندگی‌شان پوچ است و چیزی که به دست می‌آورند هیچ‌وقت برای‌شان کافی و رضایت‌بخش نخواهد بود.
کجای کار می‌لنگد؟
بیشتر آدم‌ها زندگی‌شان را با اهداف نادرست شروع می‌کنند. آنها ارزش‌های واقعی را از غیرواقعی تمیز نمی‌دهند و اهداف غلط را پیگیری می‌کنند. مطمئنا هیچ‌چیز در زندگی مهم‌تر از دانستن این مساله نیست که اصلا موفقیت واقعی چیست و چگونه باید به آن دست یافت؟
برای دست‌یابی و فهمیدن موفقیت واقعی، پیشنهاد من به شما کتاب آرم آرمسترانگ است که از نظر من، او یک موفق واقعی در زندگی‌ خودش است. این کتاب از نوشته‌های شخصی او درباره هفت قانون رسیدن به موفقیت واقعی است. این کتاب پر است از تجربیات خردمندانه. او می‌گوید:" شما نمی‌توانید موفقیت را با پول بخرید. موفقیت رایگان است و با تفکر و تعیین خواسته‌های دقیق شما از زندگی تعریف می‌شود. البته هیچ تضمینی نیست که این قوانین، آسان‌ترین راه رسیدن به موفقیت واقعی باشد ولی بالاخره راهی است تضمین‌شده به سوی موفقیت واقعی."

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۰, جمعه

خبر خوش روز معلم؛ به نام فرهنگیان و به کام دیگران !


وزیر آموزش و پرورش گفت:" آموزش و پرورش اولین وزارتخانه‌ای است که از 12 اردیبهشت ماه کارت خرید یک میلیون و 500 هزار تومانی کارکنان رسمی و پیمانی خود را شارژ می‌کند. باز پرداخت این اعتبار در 24 ماه و با بهره 4 درصد صورت می گیرد و قسط ماهانه آن 70 هزار تومان است."
حاجی‌بابایی تصریح کرد:" هر وزارتخانه‌ای می‌تواند با یکی از بانک‌ها قرارداد ببندد و قرارداد آموزش و پرورش با بانک ملی است و بر اساس این قرارداد طی فرمی که به اداره تعاونی در ادارات آموزش و پرورش داده می‌شود، کارکنان باید آن را پر کنند و سپس وزارتخانه اسامی آن‌ها را به بانک اعلام می‌کند و به ترتیب کارت‌ها شارژ می‌شوند."
وزیر افزود:" آموزش و پرورش اولین وزارتخانه‌ای است که در هفته معلم این کارت اعتباری را اجرایی می‌کند."
آیا گفته های وزیر یک خبر خوش برای فرهنگیان است؟ وزارتخانه ای که همیشه ته صف تخصیص اعتبارات است، چگونه یک باره از همه وزارتخانه ها جلو زده و شاگرد اول شده است؟
اعلام خبر توسط حاجی بابایی به گونه ای صورت گرفته که گویا اعطای این کارت اعتباری گامی در جهت رفاه فرهنگیان است. تبلیغ در مورد اینکه  معلمان اولین گروه کارکنان دولت هستند که این کارت اعتباری را دریافت می کنند و زمان شارژ کارتها ( هفته معلم )  بوی رفاه و عیدی می دهد.   
همکاران قبل از اینکه ذوق زده شوند، بخش های تکمیلی خبر را بخوانند تا در یابند که چرا فرهنگیان در این ماجرا عزیز و دردانه شده اند. به قول یکی از معلمان " اگر این کارتها امتیازی داشت به ما نمی رسید و یا دست کم اول به فرهنگیان نمی دادند. مثل خیلی چیزهای دیگر که به کارمندان وزارتخانه ها و نهادهای برخوردار می دهند و ما حتی خبرش را هم نمی شنویم!"
به دلایل زیر شارژ کارتهای اعتباری یک و نیم میلیون تومانی اقدامی برای رفاه معلمان و کارمندان نیست.

 اول: این تصمیم را شورای اشتغال دولت گرفته است و هدف اعلام شده آن، ایجاد رونق اقتصادی در بخش های تولیدی و توزیعی است. به زبان ساده، به دلیل پایین آمدن قدرت خرید مردم، کالاهای تولیدی در انبار کارخانه ها و فروشگاه های بزرگ باد کرده است. دولت با این سیاست مردم را تشویق به خرید می کند تا جلو ورشکستگی کارخانه ها و فروشگاه ها را بگیرد.
دوم: این طرحی است برای همه کارکنان دولت اجرا می شود. فرهنگیان اول شده اند فقط به این دلیل که تعدادشان زیاد است. از سوی دیگر معلمان به علت گرفتاری مالی همیشه تشنه وامند. یکی از راه های پر کردن چاله های فراوان زندگی فرهنگیان، گرفتن انواع و اقسام وام با هر شرط و به هر میزان است. همکارانی را می شناسم که ته فیش حقوقیشان پس از کسر چند قسط، 10 تا 15 هزار تومان بیشتر باقی نمی ماند.
سوم: شما نمی توانید هر کالایی که نیاز داشته باشید با این کارت خریداری کنید. دارندگان این کارتهای اعتباری مجبور به خرید کالاهای معین با مارک ایرانی از فروشگاه های خاص هستند. قرار است وزارت بازرگانی لیست کالاها را درسایت WWW.EPMS.IR اعلام کند تا فرهنگیان بتوانند کالاهای مورد نیاز خود را انتخاب  کنند.
چهارم:  یکی از اهداف اعلام شده طرح، توسعه اشتغال است. پیش بینی می شود که خرید و فروش این کارتها توسط دلالان در مقابل فروشگاه های مشمول طرح، باعث توسعه نوعی اشتغال کاذب شود. قیمت نقدی کارت اعتباری توسط بازار سیاه تعیین می شود و در هر حال چند صد تومان از مبلغ کارت کمتر خواهد بود.
پنجم: یک فرهنگی چه با این کارت کالا خریداری کند و چه آن را بفروشد و پول آن را به زخم دیگری بزند، ظرف چند روز این مبلغ هزینه می شود. ای بسا کمی ولخرجی کرده و اجناسی بخرد که خریدشان چندان ضروری نیست. اما مدت 24 ماه باید اقساط وام را که احتمالا ماهانه کمی بیش از 70 هزار تومان است پرداخت کند.   
 ششم: معلمان از نظر معیشتی و رفاهی شرایط خوبی ندارند، اما قشر فرهیخته ای هستند که از عزت نفس بالایی برخوردارند. دادن وعده های به رنگ سیاسی و گرفتاری های مالی آنها را دستمایه تبلیغات رسانه ای کردن، ظلم مضاعف به این قشر ارجمند است.
کارشناس مسائل آموزش و پرورش

پیام میر حسین موسوی و کروبی به مناسبت روز معلم و کارگر


در آستانه این روز گرامی هنوز تعداد قابل توجهی از معلمان عزیزی که باید فرزندان این کشور را در کلاس درس یاری دهند به جرم آزاد اندیشی و ابراز عقیده در زندان ها به سر می برند. یکی از این عزیزان آقای " محمد داوری " است که متاسفانه بیش از ۸ ماه تحمل حبس و فشار، بازداشت غیر قانونی وی ادامه پیدا کرده است. داوری و داوری ها نمونه هایی از قشر فهیم و بزرگ فرهنگی کشور است که برای اعاده حقوق مردم تلاش و هزینه تلاش خود را می پردازند. قدر شناسی از معلمان، دانشجویان و کارگران در بند را وظیفه خود دانسته و امیدوارم مسولان قضایی هر چه سریع تر به این رفتارهای غیر قانونی پایان بخشند.

با سلام به همه کارگران و معلمان کشورمن روز معلم و روزکارگر را به شما عزیزان تبریک می گویم .در آستانه این دو روز بسیار مهم هستیم. فعالیت ها و جهت گیری های قشر کارگر و معلم جزو مهمترین مولفه های اقتدار ملی ماست. آنها تولید کنندگان ثروت ،علم ، فضیلت و اخلاق در کشور هستند و بدون فعالیت آنها نیل به ارزش های بنیادی در یک نظام امکان پذیر نیست و بعد از به وجود آمدن دولت -ملت ها نقش این دو قشر اهمیت فراوانی در همه کشورها پیدا کرده و برای همین توجه به سرنوشت ، جهت گیری ، مشکلات و مسائل آنها بسیار مهم است و همه کشورها سعی می کنند به سرنوشت این دو قشر اهمیت ویژه ای دهند .
روز گارگر که در سراسر دنیا و کشور ما برگزار می شود نشانه توجه به نیروی کار و اهمیت آن است. از اول انقلاب هم رسم بر این بود که به این روز اهمیت داده شود و همین طور روز معلم که اهمیت آن از روز کارگر کمتر نیست و بنده می خواهم دراین پیام مختصر خطاب به شما مسائلی که برای سرنوشت این دوقشر و برای همه مردم ما مشترک هست را عرض کنم.
حقیقت این است که ما در شرایطی به این دو روز مهم نزدیک می شویم که کشور دارای بحران و مشکلات افتصادی ، سیاسی و اجتماعی وسیعی است و تک تک این بحران ها در سرنوشت و گذران زندگی این دوقشر منعکس شده و اثرات زیادی دارد.
بازار داخلی کشور به بیگانگان واگذار شده است
ما وضعیت اقتصادی کشور را می بینیم. تورم، پایین آمدن نرخ سرمایه گذاری ها، فساد، رواج دروغ و سو مدیریت ، حقوق معوقه کارگران و بیکاری روزافزون آنها، تعطیلی روزافزون کارخانه ها یا با ظرفیت پایین کار کردن کارخانه ها در حالی که بازارهای ملی ما پر از کالاهای خارجی شده و در حقیقت ما تمام بازار داخلی خودمان را در رابطه با کالا ، خدمات و سرمایه به بیگانه واگذار کردیم و همه می دانیم که این مساله تا چه اندازه در سرنوشت ملت ، استقلال و آزادی ما و همچنین در سرنوشت کارگران ما اثر می گذارد.
مسائل و مشکلات کارگران و معلمان با مسائل عمده کشور در ارتباط است
از سوی دیگر محدود کردن آزادی ها را داریم. بستن دهان ها ، بستن روزنامه ها و پر کردن زندانها و محدود کردن تشکل های صنفی و سیاسی را داریم که آن هاهم در سرنوشت کارگران ومعلمان اثر می گذارد. به همین علت مهم است که امسال کارگران و معلمان پی ببرند ( گرچه می دانم می دانند) مسائل و مشکلاتی که در زندگی روزمره لمس و درک می کنند با مسائل عمده کشور در ارتباط است و این ارتباط مستقیم است.
خواسته های کارگران و معلمان خواسته های اساسی و بنیادی کشور است
خواسته یک کارگر و یک معلم اگر با زبان حال گفته شود و خواسته طبیعی این دوقشر باشد باید توجه کنیم که خواسته های بسیار اساسی و بنیادی برای کل کشور است. کارگر و معلم چه می خواهد؟آنها می خواهند کشور توسعه پیدا کند. توسعه کشور به نفع آنها است.عدم توسعه کشور دودش به چشم همه ملت می رود. از همه مهمتر به چشم کارگران چه در بخش صنعتی و چه خدماتی ، چه در سطح روستاها یا هر جای دیگر و همین طور به چشم معلمان هم می رود.
معلمان و کارگران دنبال عدالت هم در سطح معیشتی و هم در سطح توزیع منزلت هستند
آنها آزادی می خواهند چرا که آزادی باعث می شود تشکل های صنفی و سیاسی خود را تشکیل دهند و فعالیت سیاسی کنند . راهی برای گشایش امور خود و ملت پیدا کنند. آنها دنبال عدالت هستند. چه عدالت در سطح معیشتی و اقتصادی و چه در سطح توزیع منزلت های اجتماعی. باعث می شود آنها بهتر بتوانند خدمت کنند و یهتر می توانند ثروت ایجاد کنند و بهتر می توانند از اقتصاد کشور دفاع کنند و با فعالیت خود در صنعت و بازار و از استقلال کشور دفاع کنند و همچنین در توزیع منزلت آنها موقعیتی پیدا می کنند که از ایده های مترقی و پیشروانه در سطح کشور حمایت کنند.
منزلت معلمان از نظر سیاسی تنزل پیدا کرده اما از نظر ملت تنزل نیافته
اول انقلاب با این ایده شروع شد. یادمان باشد که در مجلس اول اکثر نمایندگان معلم بودند. شهید رجایی و شهید باهنر و شهید مطهری معلم بودند. شریعتی را معلم می دانستیم و معلم هم هست. معلمی به گونه ای بود که باعث می شد فرد مورد اعتماد ملت قرار گیرد. اضافه کنم که اگر این منزلت از نظر سیاسی تنزل پیدا کرده از نظر ملت تنزل پیدا نکرده است. وقتی ما به گروه های مرجع رجوع کنیم می بینیم که معلمان و کارگران هنوز در رده های بالای گروه های مرجع قرار می گیرند و هنوز مورد اعتماد ملت هستند ولی در کشور اتفاقی افتاده که این منزلت آنچنان که اول انقلاب بود نیست. این منزلتی که اول انقلاب بود اجازه می داد که معلمان فضای نورانی و عمیقی را در ملت ایجاد کرده و یک نسل سرافراز را تربیت کنند و خود و کارگران در جبهه ها فراوان بودند. برعکس هم اکنون می بینیم برخی از معلمان و کارگران در زندان هستند و در آستانه این دوروز خیلی تلخ است که بخواهیم در این مورد صحبت کنیم.
به نفع کارگران و معلمان است که سیاست های خارجی متعادلی داشته باشیم
طبیعی است که اگر دقت کنیم در مورد آزادی، عدالت، توسعه و یا پیشرفت کشور یا سایر زمینه ها می بینیم به طور مثال همین دو قشر به شدت مخالف فساد هستند. آنها می دانند که وقتی بحث درآمدهای عظیم نفتی می شود و صدها میلیارد که قرار بود سر سفره مردم آورده شود آورده نمی شود و در عوض خبرها یی مبنی بر فساد ، ناپختگی و نارسایی در امور اقتصادی کشور می شنوند و می دانند که این به ضرر آنها و منافع آنهاست و به ضرر منافع ملی و به ضرر امنیت ملی و آتیه کشور است. به طور طبیعی ، هم صورت آگاهانه و هم به صورت زبان حال به نفع معلمان و کارگران هست که سیاست های خارجی متعادلی داشته باشیم. آنقدر ماجراآفرینی نکنیم. این قدر بی برنامه پیش نرویم. این قدر با بالا و پایین رفتن منافع ملی خود را به خطر نیاندازیم.
اقدامات خلاف تدبیر اثرات خود را سر سفره مردم نشان می دهد
با اسلحه و نیروی نظامی امنیت کشور حفظ نمی شود
بلافاصله این اقدامات خلاف تدبیر، تاثیر خود را روی سفره مردم نشان می دهد. عظمت یک کشور در دلبستگی و دلگرمی مردم نسبت به آینده خودشان است. نگاه و امیدواری که نسبت به آینده دارند. صرفا با اسلحه و نیروی نظامی امنیت یک کشور را نمی شود حفظ کرد. ما در زمان دفاع مقدس نه ارتش داشتیم و نه سپاه. اینها به مرور به وجود آمدند. ارتش که در واقع اول انقلاب از بین رفت و دوباره سازمان داده شد. خود سپاه و بسیج هم بعدا شکل گرفت. آن چیزی که باعث مقاومت ما در آن جنگ هشت ساله شد که یک سانتیمتر از خاک کشور خود را تسلیم دشمن نکردیم یقینا به دلیل اسلحه های زیاد ما نبود. دشمن ما اسلحه بیشتری داشت و بیشتر هم کمک در اختیار داشت و تمام خدمات ابزاری دنیا در اختیارش بود ولی ملت ما از جمله این قشر کارگر و معلم توانست مقاومت کند. این به دلیل دلگرمی مردم نسبت به آتیه نظام بود. ولی وقتی این اعتماد خدشه دار شود و وقتی بحث فساد پیش بیاید که پیگیری هم نشود و در مجلس هم برده شود و هیچ خبری هم نشود و ناگهان بحث آن فروکش کند و همچنین از اینجا و اونجا این مسائل شایع بشود طبیعی است که این باور و این دلگرمی را نسبت به نظام از دست بدهیم.
مسائل کارگران و معلمان جدا از مسائل ملت نیست
شما عزیزان و شما کارگران ومعلمان بدانید که مسائل شما مسائل همه ملت ماست و جدا نیست. شما اگر در تشکیل شوراهای مستقل صنفی مشکل دارید و هر حرکتی که می کنید با محدودیت و دستگیری ها روبرو می شوید و در فعالیت خود دچار مشکل هستید . سر کلاس که می روید با خوف و رجا می روید چون نمی دانید که آیا می توانید حرف حق را بزنید و در برابر دانشجویان و دانش آموزان از حق دفاع کنید. با سینه برآمده و سری افراشته از حق دفاع کنید و از سفیدی سفید و سیاهی سیاه شهادت دهید و کوتاه نیایید و وقتی در این زمینه دچار تزلزل و خوف می شوید طبیعی است که این مساله مساله ملی است و مساله همه ماست.
جنبش سبز راهی که در این زمینه در پیش می گیرد بر این اساس است و آن هم اینکه مسائل ما در گرو بسته ای از فعالیت ها است که مشکل حل شود. این طوری نیست که مثلا یک بار این موضوع را با وعده و وعید حل کنیم و یک موقع با اقتصاد صدقه ای، بالا و پائین آوردن حقوق و یا مثلا موقع انتخابات که می شود فعالیتی کنیم و از این شاخه به اون شاخه بپریم. اینها مشکلات معلمان، کارگران، کارفرمایان و نه کارآفرینان مارا حل نمی کند.
راهی جز بازگشت به قانون اساسی نداریم
بنده اعتقاد دارم تنها راه، بازگشت به قانون اساسی است .برگشتی که برای تحقق بدون تنازل قانون اسای راهی پیش پای ما نیست. این کم هزینه ترین راه است. راهی است که می توانیم مشکلات خودمان را در سطح ملی حل کنیم. مشکلات بازارهای مسلمانی خودمان را حل کنیم که این قدر از اجناس بنجل خارجی پر نشود. می توانیم از صنعت ملی خودمان دفاع کنیم برای اینکه در مقابل هجوم بازاهارهای خارجی مدفون نشویم. می توانیم از حقوق کارگران دفاع کنیم تا روز به روز از کار بی کار نشوند و حقوق معوقه کارمندان روی هم تلمبار نشود. با برگشت به قانون اساسی می توان از فساد جلوگیری کرد و با احیا حقوق مردم می توان مشکلات را برطرف کرد. بدون انتخابات آزاد ،غیر گزینشی، رقابتی و بدون آزادی مطبوعات و زندانی ها و تشکل ها جلوی رویمان راه دیگری وجود ندارد و رفتن به سمت قانون اساسی به نفع همه ملت است. به نفع همه کسانی که دل در گرو ملت خود دارند و عظمت ملت خود را می خواهند.
ما به مردم امضا دادیم قانون اساسی را اجرا کنیم
حقوق مردم فراموش شده ترین قسمت قانون اساسی است
این میثاق ملی ما است و عهدی که مردم و حکومت با هم بستند و هر نوع برگشت از این میثاق یک نوع خیانت در اعتماد مردم است. ما از مردم امضا گرفتیم و امضا دادیم که این قانون را بدون اجتهاد اجرا کنیم. اگر قسمت هایی از آن را ناکارآمد می دانیم باید آنرا اصلاح کنیم. قانون اساسی که وحی منزل نیست. ولی باید باز هم از راه قانون اساسی اقدام کنیم و حقوق مردم که فراموش شده ترین قسمت قانون اساسی است را باید رعایت کنیم که مشکلات یکی یکی حل شود و در آن موقعیت جایگاه معلمان و کارگران ما آنچنان که شایسته است در نظام حکومتی ما و جامعه ما انشالله احیا خواهد شد.
موفق باشید و این دوروز هم برشما و هم بر همه ملت ایران مبارک باشد.
مير حسين موسوي
********************************
ملت شریف و بزرگوار ایران

سالگرد شهادت مظلومانه صدیقه طاهره و اسوۀ حسنه بانوان جهان را به شما و تمامی دوستان و پیروان اهل بیت عصمت و طهارت تسلیت می گویم. این روزها، مصادف با گرامیداشت ایام دو قشر مهم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور است. این دو قشر برزگ و فهیم نقش برجسته ای در پیروزی انقلاب اسلامی، هشت سال جنگ تحمیلی و دوران سازندگی و نیز ارتقاء سطح علمی و آگاهی جامعه ایفا نموده اند. در ارتباط با روز جهانی کارگر و روز معلم لازم میدانم نکاتی را به اجمال بیان کنم.


روز جهانی کارگر یادآور تلاش بی وقفه افرادی است که همواره حقوق آنان از سوی صاحبان سرمایه و اصحاب قدرت نادیده گرفته می شد. به دنبال تلاش بی وقفه کارگران و صاحبان اندیشه وخرد زمینه به رسمیت شناختن حقوق کارگران در جهان صنعتی فراهم و سپس با تعامل جامعه جهانی و دولت ها قوانین و مقررات کشورها در این زمینه تدوین گردید. شان و منزلت کارگر درشریعت اسلامی بارها مورد تاکید قرار گرفته است. همه مردم و مسئولان وظیفه دارند در این روز نسبت به این قشر زحمتکش و فداکار که با صرف انرژی های خویش موتور تولید، کشاورزی و صنعت را به حرکت درآورده و با بذل عزیزترین سرمایه خود به کالبد جامعه جانی روح تازه می دهند سر تعظیم فرود آورده و حقوق و نیازهای مادی و معنوی آنها را باز شناسند و در احقاق حقوق و اجرای عدالت در مورد آنان قیام کنند. تحقق این هدف منوط است به تدوین و اجرای سیاست های اقتصادی، اجتماعی صحیح و همه جانبه که به اقتصاد کشور رونق بخشیده و فرصت های شغلی را بدون تبعیض برای نیروهای کارآمد گسترش دهند. در چنین شرائطی توسعه همه جانبه کشور را در ابعاد مختلف شاهد خواهیم بود.
اما چه بگویم که علم ستیزی و اتخاذ سیاست های غیر کارشناسی و علمی، برخوردهای شخصی و سلیقه ای و تصمیمات یک شبه انگیزه و امید را از مردم به طور عام و کارگران، تولید گران و صاحبان سرمایه بطور خاص سلب می کند. علاوه بر آن منابع، ذخایر و نیروهای انسانی کشور را که باید در مسیر توسعه قرار گیرد را تلف خواهدکرد. تاسف انگیز است که قانون شکنی و خروج از دایره برنامه توسعه و بی توجهی به سند چشم انداز بیست ساله و روی آوردن به استبداد اقتصادی و تصمیمات عجولانه و نسنجیده، نتیجه ای جز افزایش بی رویه تورم، نابود کردن کشاورزی، رکود صنایع و متوقف ساختن چرخ اقتصاد نخواهد داشت.


در چنین شرائطی ارائه آمارهای دروغین و نادیده گرفتن واقعیت جامعه آن چنان نهادینه گردیده که مقام ارشد اجرایی کشور برخلاف آمارهای رسمی و درک روزمره مردم ادعا می کند که “در این سال ها حجم کارها و فعالیت ها به اندازه ۲۵ سال گذشته بوده و کشور تبدیل به کارگاه بزرگی گردیده که در سطح گسترده ای در همه بخش ها کار صورت می پذیرد.” همگان می دانند که در این سال ها علی رغم درآمدهای نجومی نفتی (قریب بر ۴۰۰ میلیارد دلار) چه بر سر پروژه های ملی آمده، وضعیت اشتغال و نرخ بیکاری چگونه است،سطح سرمایه گذاری داخلی و خارجی به چه وضعیتی در آمده، شرکای صنعتی و تجاری کشور چه کشورهایی هستند، اصل مسلم رقابت و تجارت آزاد در اقتصاد به اصل اختصاصی بودن در این عرصه تبدیل گردیده است. آیا به راستی نظامی کردن اقتصاد در راستای اصل ۴۴ قانون اساسی، چارچوب سیاست های کلی نظام و سند چشم انداز است ؟ آیا با حاکمیت مطلق نظامیان بر اقتصاد که مغایر قانون اساسی است دیگر می توان از منافع و حقوق کارگران سخن گفت؟ این امر نه تنها در تعارض با اهداف سند چشم انداز است بلکه وضعیت معیشتی و آینده حرفه ای کارگران را به مخاطره خواهد افکند.
اینجانب و سایر اصلاح طلبان، دفاع از حقوق کارگران و کشاورزان را در همه زمینه ها، جزء اهداف اصلی خود دانسته و با هرگونه فشار، بی عدالتی و تضییع حقوق این قشر گسترده جامعه مخالفیم و تصمیمات یک شبه و غیر کارشناسی و اقتصاد صدقه ای را کاملاً مردود می شماریم. تحول در وضعیت فعلی را منوط به احترام و انجام تعهدات کشور در قبال کنواسیون های بین المللی دانسته و نقش اصناف و استقلال اتحادیه های کارگری را کلید اصلی حل مشکلات فعلی می دانم. تامین امنیت کامل شغلی، آزادی سیاسی و حمایت از آنان در تشکیل مجامع صنفی شوراهای کارآمد و نیز اصلاح قانون کار وبرداشتن مقررات دست و پاگیر از حقوق اساسی این قشر عظیم است.
و اما گرامی داشت مقام معلم


روز ۱۲ اردیبهشت مصادف با سالگرد شهادت معلم بزرگ انقلاب آیت الله شهید مطهری است، آزاد مردی که با اندیشه های بلند و مترقّی خود به فرهنگ اسلامی و علمی انقلاب و جمهوری اسلامی عمق ویژه ای بخشید. اینجانب که خود افتخار فرهنگی بودن را تا آستانه انقلاب اسلامی داشته و بیشترین ارتباط را با عزیزان فرهنگی دارم به خوبی مسائل و مشکلات این قشر فهیم و مظلوم کشور را درک می کنم.


فرهنگیان و معلّمان جامعه، قشری بی نظیر و بی بدیل اند و زیر ساخت های فکری، اخلاقی و رفتاری نسل امروز و فردا به دست توانای آنان پی ریزی می گردد.


احترام به معلم تنها با اختصاص روزی در سال و برگزاری مراسم تشریفاتی نیست که حرمت او با ارج نهادن به اندیشه او، رأی و خواست او، گشودن فضای اندیشیدن وبیان آن و رفع نیازهای مادی و معنوی اوست. اگر اندیشه و دانش معلمان بر جامعه حاکم شود و اگر معلمان به مدیران ومسئولان مشاوره دهند و اگر مسئولان و مدیران کشور از خود کامگی و خود بزرگ بینی برهند و به فکر و نظر صاحبان اندیشه به ویژه اساتید دانشگاه ها و معلمان توجه کنند، هرگز خطر استبداد و خود رأیی جامعه ما را تهدید نخواهد کرد.


در آستانه این روز گرامی هنوز تعداد قابل توجهی از معلمان عزیزی که باید فرزندان این کشور را در کلاس درس یاری دهند به جرم آزاد اندیشی و ابراز عقیده در زندان ها به سر می برند. یکی از این عزیزان آقای محمد داوری است که متاسفانه بیش از ۸ ماه تحمل حبس و فشار، بازداشت غیر قانونی وی ادامه پیدا کرده است. داوری و داوری ها نمونه هایی از قشر فهیم و بزرگ فرهنگی کشور است که برای اعاده حقوق مردم تلاش و هزینه تلاش خود را می پردازند. قدر شناسی از معلمان، دانشجویان و کارگران در بند را وظیفه خود دانسته و امیدوارم مسولان قضایی هر چه سریع تر به این رفتارهای غیر قانونی پایان بخشند.
اینجانب راه حل مشکلات موجود کشور و رفع معضلات اقشار گوناگون از فرهنگی، کارگر و کشاورز تا سایر قشرها را در اجرای تمامی اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی می دانم. قانون اساسی میراث امام بزرگوار و شهدای والا مقام است و مسئولان بلند پایه کشور اعم از رئیس جمهوری و نمایندگان مجلس سوگند یاد کرده اند که حافظ و مجری آن باشند. مگر طبق اصول مختلف از جمله اصل سوم، دولت موظف نیست برای آزادی، رفاه، عدالت، رشد آگاهی و … جامعه همه امکانات خود را به کار برد ؟! پس چرا بسیاری از اصول و بندهای قانون اساسی معطل مانده است ؟! و چرا با تفسیرهای غلط و غیر کارشناسی، روح ومحتوا را از قانون اسای سلب می کنیم ؟!


تنها راه برون رفت از بحران ها و نابسامانی های موجود، بازگشت به قانون اساسی و التزام عملی همه مسئولان نظام و مردم به عمل بر وفق آن است و به اینکه هیچ کس خود را فراتر از قانون نداند و به خود اجازه قانون شکنی و قانون گریزی تحت هر عنوان را ندهد.
مهدی کروبی


۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۹

عکس روز

باغاني و بهشتي به زندان اوين برده شدند
























روز چهارشنبه 8/2/89 همسران علي اكبر باغاني و محمود بهشتي،دبير كل و سخنگوي كانون صنفي معلمان،به منظور پيگيري وضعيت همسران بازداشت شده ي خود،به دفتر پيگيري وزارت اطلاعات مراجعه نمودند. برپايه پاسخ ماموران، باغاني و بهشتي ديروز پس از احضار، به زندان اوين بند 209 برده شده اند.تاكنون نيز از سوي اين دو نفر هيچ تماسي صورت نگرفته است. گفتني است چند روز پيش بهشتي به خانواده ي خود گفته است كه اگر احضار او به بازداشت منجر شود،از لحظه ي بازداشت دست به اعتصاب غذا خواهد زد.


منبع : کانون صنفی معلمان
http://ksm1.blogfa.com/post-9.aspx
عکس ها مربوط به سخن معلم می باشد .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

سخن روز : " همه کارگران و معلمان زندانی را آزاد کنید "


همه کارگران و معلمان زندانی را آزاد کنید

جرس: در مصاحبه های خارج از کشور که سردمداران دولت فعلی انجام می دهند، مضمون یکی از مصاحبه ها نظر مرا به خود جلب کرد و البته بسیار متأثر شدم. آقای احمدی نژاد در یکی از مصاحبه هایی که در خارج از کشور داشته اند، ادعا کرده اند که در ایران آزادی وجود دارد، و مصداق آن را آزاد گذاشتن و آزاد بودن سران مخالفان خود دانسته اند.


دراینجا من زهرا رهنورد بعنوان فرد کوچکی از ملت - همانطور که در گذشته بارها اعلام کرده ام – اعلام می کنم که به شخصه ترجیح می دادم که هزار بار خونم ریخته شود، قطعه قطعه شوم، اما قطره خونی حتی از سرانگشت کسی به زمین نریزد. سران جنبش سبز نیز بارها چنین مضمونی را در سخنان خود اعلام کرده اند که از جان خود گشته اند و هیچ یک چیزی نمی خواهند جز سرافرازی و سعادت ملت؛ یعنی آزادی، دموکراسی، و قانونگرایی و رفاه ملی.
• اما این چه منتی است که بر سر ما می گذارید که محیطی امنیتی و پلیسی در جامعه برقرار کرده اید؟


• این چه منتی است که بر سر اصلاحات و رهبران آن که جوانان، زنان، و مردان را در خیابانها به گلوله بسته اید، و زندانها را پر کرده اید از انسانهای شریف، انسانهایی که فریادرسی جز خدا را ندارند؟
• این چه منتی است که آزادیخواهان را در انفرادیهای مخوف به غل و زنجیر کشیده اید؟ و عده ای را به بهانه های واهی و من درآوردی اعدام کرده اید؟
• و زنان را که عزت و آبروی ملتند در هلفدونی ها به اقرار وادار می کنید و البته موفق هم نمی شوید؟
ای کاش به جای این همه اقدامات بی فایده، با سران اصلاحات و معترضین ملت به گفت وگو می نشستید و گره ای را که با دست باز می شود، به دندانهای کند خودتان نمی سپردید.
حالا هم فرصت باقی است. به مبارکی دو روز بزرگ، روز کارگر و معلم می توانید - به طور نسبی - نشان دهید که می خواهید دروغی را، که ادعا کرده اید، به راست و حقیقت نزدیک کنید:
1. همه کارگران و معلمان زندانی را بعنوان مقدمه اولیه آزاد کنید.
2. پس از مقدمه فوق، زنان را آزاد کنید و سپس باقی زندانیانی را که گمنام یا مشهور در سراسر کشور پخش کرده اید آزاد کنید.
3. یک انتخابات آزاد و دموکراتیک را در کشور برگزار کنید
4. به نصیحت مخالفان و نقد آنان توجه کنید که به ورشکستگی کشاندن اقتصاد ملی که حاصل آن بیکاری، اعتیاد و در هم ریختن خانواده ها است و بارها هشدار داده اند؛ یعنی کمربندها را محکم کنید، از واردات بی رویه که تراز تجاری کشور را منفی کرده است دست بردارید. بورکینافاسو و زیمبابوه و چین و امثالهم را که تاج سرتان کرده اید، کنار گذارید، تا طومار کارخانه های ورشکسته و شکم های گرسنه و کودکان چشم انتظار غذا و لباس، و کارگران بیکار، محصول سیاست های افتصادی غلط است، بسته شود.
5. مطبوعات را که رکن چهارم نظامهای تفکیک قوا است آزاد کنید.
6. با ایجاد فضای فرهنگی (نه امنیتی) شادی تنفسی فکورانه را به ملت هدیه کنید...
و البته همه این ها، برای اینکه بیش از این در سطح بین المللی و داخلی دروغگو جلوه نکنید، یک قدم از هزار قدمی است که پیش رو دارید.
سخن معلم

وبلاگ " کانون صنفی معلمان ایران " هک شد

سخن معلم
وبلاگ کانون صنفی معلمان ایران در آستانه هفته معلم هک شد .
آقای محمود بهشتی لنگرودی سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران در گفت و گو
 با سخن معلم چنین گفت :
« وبلاگ ما توسط عوامل ناشناس از دسترس خارج شده است و مطالبی که از
 این به بعد در آدرس " http://moallemanone.blogfa.com/ "
منتشر می شود متعلق به این تشکل نیست »
لازم به ذکر است که آخرین پست این وبلاگ در حمایت از " حزب کمونیست
ایران " و " سازمان مجاهدیم خلق " از مواضع و بیانیه کانون صنفی معلمان
انتشار یافته است، كه درست نيست.!!!!

محكوميت اعضاي كانون صنفي معلمان كرمانشاه

کرمانشاه پست – به گزارش کرمانشاه پست شعبه 111 دادگاه جزایی کرمانشاه احکام دو تن از اعضای شورای مرکزی کانون صنفی معلمان استان کرمانشاه را صادر کرد . علی صادقی و محمد توکلی به اتهام اخلال در نظم سیستم آموزش و پرورش از طریق انجام مجموعه اقدامات غیر متعارف از جمله برگزاری تجمعات غیر قانونی و تعطیلی بیش از 29 مدرسه و برگزاری تجمعات غیر قانونی از سال 82 تا 85 با استناد به مواد 618 و 22 قانون مجازات اسلامی به پرداخت یک میلیون ریال جزای نقدی و یک میلیون ریال جزای نقدی بدل از شلاق محکوم شدند .
این گزارش می افزاید پرونده این دو فعال فرهنگی به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام مفتوح و به دادگاه انقلاب ارجاع شده است .
 
تقريرات

۱۳۸۹ اردیبهشت ۷, سه‌شنبه

تاریخچه روز معلم


حادثه 12 اردیبهشت ماه سال 1340 و قتل دکتر ابوالحسن خانعلی دبیر دبیرستان جامی تهران حادثه ای به یادماندنی در تاریخ معاصر ایران است . معلمان شهر تهران به دعوت باشگاه مهرگان برای اعتراض به لایحه اشل حقوقی معلمان روز 12 اردیبهشت در میدان بهارستان جمع شدند. در حالی که معلمان شعار صنفی می دادند و ماشینهای آتش نشانی برای متفرق کردن جمعیت بر روی معلمان آب می پاشیدند ناگهان سرگرد ناصر شهرستانی رئیس کلانتری 2 بهارستان با سلاح کمری یکی از معلمان حاضر در میدان را از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار داد . قتل ابوالحسن خانعلی که دبیر رسمی آموزش و پرورش و دانشجوی دوره دکترای رشته معقول و منقول دانشگاه تهران بود ایران را تکان داد . اعتصاب معلمان 11 روز ادامه یافت و آثار سیاسی مهمی بر جای گذاشت که از جمله آنها سقوط کابینه شریف امامی، روی کار آمدن علی امینی به عنوان نخست وزیر با شعار (اصلاحات از بالا)، انتخاب محمد درخشش رئیس باشگاه مهرگان به عنوان وزیر فرهنگ و انحلال مجلسین شورای ملی و سنا بود . و همینطور شهادت دکتر علی شریعتی استاد دانشگاه و اسلام شناس متدین این مرز و بوم و صمد بهرنگی آموزگار مبارز که در زمان قبل از انقلاب حتی جسد وی را بعد از اعدام در رود ارس غرق گردانیدند .
بعد از انقلاب نیز با شهادت معلم فقید آیت اله مطهری انقلاب اسلامی دستخوش حوادث خونین دیگری از حوزه روحانیت گردید که با شهادت ایشان رنگ و لعاب روز معلم شکل تازه ای به خود گرفت و فرهنگ حرمت به استاد و معلم که ریشه در تاریخ انقلابات ما دارد را با روحانیت ادغام کرد و این روز بزرگ را در صفحات تقویم روزگار حک گردانید .